نوشته های مهرسا

نشستم کل زندگیم رو زیر و رو کردم...مخصوصا مخصوصا از سال 89 رو به بعد رو...

نمیشد آقا :)

گل و خاکم فرق میکنه...فرق خوب نه ها!...از این فرقای بد...جنسش خوب نی رفیق...

یعنی میخوام بهت بگم...خلاصه اش هر جور حساب کردم ... هعی خاطراتم رو مرور کردم...هعی موقعیت های مختلف جلوی خوم گذاشتم...غزق در خاطرات شدم...اون کاری که کرده بودیم رو عوض کردم...کارایی که نکرده بودم رو انجام دادم..ولی هیج جوره اون طوری که دلم میخواست نمیشد..

نه آقا ..نمیشد! هیچ جوره... ته تهش دوباره میرسیدم همین جا...صاف تو جهنم .. 

لعنت به من... 
من عمیقا برای خودم متاسفم...چون هیچ وقت چیزی که بودم رو نخواستم و دنبال این بودم تا بشم یکی دیگه...من می خواستم بهتر باشم و حالا چند ساله دلم برای اون آدمی که بودم تنگ شده...
من عمیقا برای خودم متاسفم... چون مدت ها تو حیال بافی هام گیر کرده بودم و امیدهای واهی داشتم...
من واقعیت رو نمیدیدم..هیچ وقت... همیشه از دنیای واقعی فراری بودم....
من واقعا برای خودم متاسفم ... چون بزدلم... برای خودم متاسفم که همیشه طلب محبت داشتم و اون قدر مستاصل بودم که از زندگی خودم میزدم واسه بقیه ....
برای خودم متاسفم که این قدر راحت به بقیه اعتماد میکنم...
هزار دلیل برای تاسف دارم و 1001 دلیل برای تنفر...

...
ای کاش همه چیز تموم شه زودتر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۸ ، ۰۶:۱۴
majid majidi

سلام

ما دیگه داریم 

آماده حرکت میشیم 

برام دعا کنید که 

این سفر به خیر و خوشی

تموم بشه اگه رسیدیم مشهد

براتون دعا می کنم خیلی ....

ان شالله که هرچی توی دلتونه 

بهش برسید....

من برم دوستان گل 

اگه نت داشتم پست میزارم

فعلا......

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۸ ، ۰۶:۱۳
majid majidi